زمان: ۸ مرداد ۱۴۰۲ استاد: سرکار خانم محقق نجفی نشست علمی اجمالی بر شخصیت علمی شیخ شهاب الدین سهروردی(نگاهی به زندگی و آرای فلسفی شیخ اشراق) با حضور سرکار خانم صدیقه محقق نجفی پژوهشگر و مدرس حوزه در تاریخ هشتم مردادماه ۱۴۰۲ به مناسبت روز بزرگداشت شیخ اشراق سهروردی در مدرسه علمیه پیروان در جمع […]
زمان: ۸ مرداد ۱۴۰۲
استاد: سرکار خانم محقق نجفی
نشست علمی اجمالی بر شخصیت علمی شیخ شهاب الدین سهروردی(نگاهی به زندگی و آرای فلسفی شیخ اشراق) با حضور سرکار خانم صدیقه محقق نجفی پژوهشگر و مدرس حوزه در تاریخ هشتم مردادماه ۱۴۰۲ به مناسبت روز بزرگداشت شیخ اشراق سهروردی در مدرسه علمیه پیروان در جمع اساتید و طلاب پژوهشگر سطح دو و سطح سه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
سرفصلهای نشست علمی:
۱ـ فلسفه چیست، روند تفکر فلسفی، تفکر فلسفی در اسلام
۲ـ مکاتب فلسفی جهان اسلام ۳ـ زندگی نامه شهاب الدین سهرودی، کتب و آثار سهروردی |
۴ـ شاگردان سهروردی
۵ـ منابع حکمت اشراق، حکمت اشراقی ۶ـ نظریه شناخت |
نخست استاد با بیان مقدماتی به شرح زیر بحث را آغاز نمودند:
فلسفه عبارت است از کوشش برای فهم علت حقیقی حوادث و پدیدهها و درک مبانی و اصولی که علوم تجربی و علوم انسانی بر آنها استوار شدهاست.
تفکر فلسفی به دنبال یافتن پاسخهای مناسب به اصلیترین و بنیادیترین پرسشهایی است که برای ذهن انسان مطرح میشود.
چیزهایی که در جهان موجوداند آثار و خصوصیاتی دارند که خاص همان موجود است اما احکام و ویژگیهایی نیز وجود دارد که مربوط به وجود داشتن آنهاست؛ یعنی صرفا از آن جهت که وجود دارند، دارای صفات و خصوصیاتی هستند.
فلسفه در اصطلاح مسلمانان شامل چنین مسائلی است که به آن فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه میگویند.
روند تفکر فلسفی
برای مطالعات و تفکرات فلسفی آغازِ مشخصی را نمیتوان ذکر کرد چرا که تاریخ تفکر بشر به همراه آفرینش اولین انسان بودهاست. تأملات بشر درباره هستی و آغاز، در ابتدا با باورهای دینی و مذهبی همراه بودهاست؛ بنابراین قدیمیترین افکار فلسفی را باید از میان افکار مذهبی شرقی جستجو کرد.
تاریخ نگاران آغاز فلسفه مکتوب را از شش قرن قبل از میلاد در یونان باستان دانستهاند.
از میان اندیشمندان و فیلسوفان بزرگ آن زمان، سقراط، افلاطون و ارسطو توانستند شالوده تفکر فلسفی اصیل را استوار سازند و نشان دهند که میتوان با روشی صحیح اندیشید و به حقیقت دست یافت.
تفکر فلسفی در اسلام
حدود ۱۴ قرن است که مسلمانان دارای نوعی خاص از حیات تعقلی فلسفی هستند که با ظهور اسلام همراه است. قرآن کریم در آیات فراوانی پیروان خود را به تعقل و تفکر دعوت میکند؛ همچنین در سیره رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومینعلیهم السلام بحثهای تعقلی دقیق و عمیقی یافت میشود.
مسلمانان در سایه تشویقهای رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم و جانشینان معصومش به فراگیری انواع علوم پرداختند و سبب ورود افکار مختلف فلسفی به محیط اسلام گردیدند؛ به این ترتیب این افکار در فضای اسلامی و براساس آموزههای آن، رنگ و بوی ویژهای به خود گرفت.
فلسفه اسلامی هیچگاه از مسیر اصلی منحرف نشده و سه مکتب مهم فلسفی مشاء، اشراق و حکمت متعالیه ظهور کرد.
مکاتب فلسفی جهان اسلام
فلسفه مشاء به فلسفهای میگویند که با تکیه بر بدیهیات و ضروریات عقلی و روش استدلالی به شناخت هستی میپردازد. بیشتر فیلسوفان اسلامی پیرو این روش بودهاند. بارزترین نماینده مکتب مشائی در میان مسلمانان، ابوعلی سینا است. کتابهای فلسفی وی از قبیل شفاء، اشارات، نجات، دانشنامه علائی و مبدا و معاد همه بر روش حکمت مشاء است.
فلسفه اشراق در این مکتب فلسفی، تنها به برهانهای عقلی استناد نمیشود؛ بلکه فیلسوف اشراقی میکوشد از شیوه ذوق و عرفان نیز بهره برد. لفظ اشراق به معنای تابش نور است و اشراقی نامیده شدن این حکمت به خاطر استوار بودن آن بر اساس کشف و شهود و اشراق است.
شهابالدین سهروردی از برجستهترین چهرههای حکمت اسلامی، نماینده کامل این مکتب به شمار میآید. او تحقیق فلسفی به شیوه استدلالی محض را بیحاصل میداند و سیر و سلوک روحانی را هم بدون تربیت عقلی و استدلالی موجب گمراهی قلمداد میکند.
حکمت متعالیه
صدر المتالهین شیرازی یکی از شخصیتهای تاثیرگذار در فلسفه اسلامی است. او با تلفیق چهار مکتب فکری حکمت مشائی، حکمت اشراقی، عرفان نظری، معانی و مفاهیم کلامی و با پشتوانه آیات و روایات حکمتی بنا نهاد و آن را حکمت متعالیه نامید.
حکمه متعالیه، فلسفهای التقاطی نیست. بلکه نظام فلسفی خاص است که هر چند شیوههای گوناگون فکری در پیدایش آن موثر بودهاند، خود مستقل و منسجم است. از دیدگاه ملاصدرا برهان عقلی مجرد از کشف و شهود عرفانی به حقیقت راه نمیبرد و این دو بدون تطبیق بر وحی
قرآنی و سنت نبوی و معارف امامان اثناعشر به چشمههای زلال حقیقت منتهی نمیشوند. پس از ملاصدرا مکتب وی ادامه یافت و تقریبا همه حکمای پس از وی پیرو او هستند
زندگی نامه شهاب الدین سهرودی
شهاب الدین سهروردی معروف به شیخ اشراق درسال ۵۴۹ق در سهرورد حوالی زنجان به دنیا آمد. او در شهرهای مراغه و اصفهان به تحصیل پرداخت سپس با مشایخ صوفیه آشنا شد، او در یکی از سفرهایش به حلب با ملک ظاهر حاکم حلب ملاقات کرد در این ملاقات حاکم حلب از وی تقاضا کرد تا در قصرش ماندگار شود.
سهروردی ضمن دایرکردن حلقه درس و بحث خود، در محضر فقها نیز حاضر میشد و گاه با آنها به جدال و مناظره میپرداخت و چون در اظهار عقیده خود چندان جانب احتیاط را رعایت نمیکرد، از ناحیه آنان به مخالفت با شریعت متهم شد و با فتوا به مباح دانستن خون وی خواستار مرگ او شدند. ملک ظاهر شیخ را زندانی کرد و شیخ در زندان به علت گرسنگی یا خفگی درسن ۳۸ سالگی از دنیا رفت. سهروردی با وجود کم بودن عمر حدود ۵۰ کتاب به فارسی و عربی نوشته است که بیشتر آنها نشان از نبوغ و توانایی فوق العاده او دارد.
آثار سهروردی
کتابهای صرفا فلسفی که به زبان عربی است: تلویحات، مقاومات، مطارحات و حکمه الاشراق
رسالههای عرفانی او که به زبان فارسی و عربی تالیف شده: عقل سرخ، آواز پر جبرئیل، الغربه الغربیه، لغت موران فی حاله الطفولیه، روزی با جماعت صوفیان، هیاکل النور، رساله فی المعراج و صفیر سیمرغ
تحریرها و ترجمهها و شروحی که بر کتب پیشینیان و قرآن و احادیث است: ترجمه فارسی رساله الطیر ابن سینا، شرحی بر اشارات ابن سینا، تفاسیری بر چند سوره قرآن و برخی احادیث
دعا و مناجاتنامههایی که به زبان عربی: شیخ اشراق آنها را الواردات القلبیه و التقدیسات نام نهاده است.
شاگردان سهروردی
۱) شمس الدین شهرزوری که شرح بر تلویحات و حکمه الاشراق نوشت. ۲) قطب الدین شیرازی که شرح مهمی بر حکمه الاشراق نوشته است. ۳) به گونهای میتوان ملاصدرا و پیروان وی مثل ملاهادی سبزواری را اشراقی دانست.
منابع حکمت اشراق
شیخ اشراق برای تدوین فلسفه خویش از منابعی چند مدد جستهاست. حکمتمشاء نوشتههای غزالی و حلاج مکتبهای فیثاغورث و افلاطون و هرمس حکمت ایرانیان از جمله منابع حکمت اشراق بهشمار میروند.
او برای افلاطون ارزش و احترام خاصی قائل بود و افلاطون را امام الحکمه میداند. به حکمت فارسی و شخص زرتشت توجه خاصی داشته و از برخی اصطلاحات اوستا استفاده کردهاست. او از حکمت مشاء و کتب عرفانی و رمزی ابنسینا بهره فراوانی برده است.
حکمت اشراقی (آرای فلسفی شیخ اشراق)
مهمترین اثر سهروردی که روش اشراقی دارد کتاب حکمه الاشراق است. او معتقد است که کتاب حکمه الاشراق برای طالب تاله و برهان نوشته شده است و حداقل باید یک بارقه الهی در وجود او درخشیده باشد و اگر کسی به دنبال استدلال محض است باید به دنبال کتاب مشایین باشد. این کتاب در دوبخش اصلی تنظیم گردیده: بخش اول منطق و بخش دوم آن فلسفه است. در مباحث منطق سخنان او عمدتا همان سخن مشایین است و جز در موارد اندکی حرف تازهای نیامدهاست.
نظریه شناخت
شناخت حقیقی انسان همان اتصال نفس با واقعیت و معلوم بالذات است و این از علم حضوری نفس به خود سرچشمه میگیرد. اگر موجودی از ذات خویش آگاه نباشد به غیر خود نیز آگاهی پیدا نخواهد کرد و هیچ معلومی از خود نفس به خودش نزدیکتر و حاضرتر نیست. نفس انسان به منزله یک منبع نور هم خود عین روشنایی است و هم همه چیز در پرتو نور آن معلوم و آشکار می شود. اگر نفس انسانی نورانیت بیشتری کسب کند و علم حضوری در او تقویت شود، حقایق اشیا را بهتر می بیند و به شناختی عمیق تر و کامل تر دست مییابد.انسان با ترک شهوت ها و لذت های مادی از دلبستگی به بدن و خواسته های آن فاصله می گیرد و رفته رفته در اثر تزکیه و تهذیب ،شایستگی صعود به عوالم بالاتر و قرب به نور الانوار را پیدا میکند.
از نظر شیخ اشراق شناخت حقیقت، امری صرفا نظری نیست و تنها با بحث واستدلال به دست نمیآید. شناخت حقیقت با سیر در مراتب نورانیت نفس مقدور است و عارفی که به حضور ناب و خالص و عالی ترین درجه نورانیت برسد همان حکیم متاله است که با تمام وجود خود در محضر خداوند است. چنین حکیم عارفی، نگاهبان میراث انبیا و اولیای الهی است.
برای دانلود فایل اینجا کلیک کنید.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت متعلق به مدرسه علمیه پیروان حضرت زهرا(س) است.
طراحی سایت : راستچین